امام علی(ع)؛ عدالت در حکومت، حکمت در اندیشه و مصلحت در تعامل
امام علی(ع)؛ عدالت در حکومت، حکمت در اندیشه و مصلحت در تعامل
شیوۀ حکمرانی امام علی(ع) برای تمام مسلمان الگوی بیبدیلی است. محورهای اساسی این حکمرانی، «عدالت، مصلحت و حکمت» است؛ اما در حکومت علوی، عدالت در مرتبۀ اعلای اهمیت قرار دارد و همهچیز به عدالت ختم میشود. بهموجب این قاعده، هیچ قشری، هیچ طبقهای، هیچ طائفهای و هیح فردی بر دیگران برتری ندارد. فرقی نمیکند خواستگاه آنها کجاست و چه مقامی دارند. قرابت به صاحبان قدرت امتیاز محسوب نمیشود و کسی به این دلیل از جایگاه و امتیاز ویژهای برخوردار نیست؛ حتی اگر او برادر خلیفه باشد. مخالفان فکری از آزادی کامل و از امتیاز برابر برخوردار هستند. بر این اساس، امام تا روزی که خوارج دست به اسلحه نبرده بودند، سهمیۀ آنان را از بیتالمال قطع نکرد. در حکومت امام علی(ع) انسان، بدون درنظرگرفتن عقیدهاش، برخوردار از حقوق برابر، بهرهمند از عدالت و مستحق امنیت کامل و همهجانبه است. این اصل، در عهدنامۀ مالک اشتر میدرخشد و تاریخ وامدار این عدالتورزی است. حضرت علی(ع) کارگزار حکومت خود را از خشم، خشونت و گرگصفتی به جان مردم، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، برحذر میداشت و او را به نرمی و مهرورزی در برابر مردم و گرهگشایی از کار آنها فرامیخواند.
در حکومت امام، مصلحت نیز عنصری تعیینکننده است. برای امام مصلحت و خواست مردم خط سرخ است؛ از همين رو، امام بهصورت حکمتآمیز ۲۵ سال سکوت کرد. روش امام در برابر خوارج نیز مبتنی بر مصلحت و شکیبایی است: با اينكه امام میدانست خوارج آرام نخواهند نشست و روزی شمشیر خواهند کشید، امام از سر مصلحت و برای پرهیز از جنگ، خوارج را تحمل كرد و به آنها اجازۀ زندگی و فعالیت داد. بهبهانۀ اینکه آنان روزی آشوب برپا خواهند كرد، امام هرگز عرصه را بر آنان تنگ نساخت و فضای جامعه را با گردوخاک سرکوبگری و صدای شلاق خودکامگی آلوده نکرد. در جنگ صفین با اینکه امام در یک قدمی پیروزی تعیینکننده بود و میتوانست ریشۀ فتنه را برای همیشه بخشکاند، وقتی فریب دشمن کارگر افتاد و صدای صلحطلبی و حل مشکل از راه گفتوگو از جانب مردم بلند شد، امام مصلحت را در پیروی از خواست مردم دانست و بر خواستههای خود اصرار نورزيد. بنابراین امام علی(ع) با اینکه با درایت حقیقت را میدانست و با دوراندیشی آینده را پیشبینی میکرد، در سه مقطع اساسی به خواستههای مردم گردن نهاد: نخست در فیصلۀ سقیفۀ بنیساعده، دوم پس از کشتهشدن عثمان و پذیرش خلافت و در نهایت، در جنگ صفین و صلح با معاویه.
حکمت و دوراندیشی امام نیز خیرهکننده و سراسر دربردارندۀ درسهای بزرگ است. اندیشه و حکمت در تمام مراحل زندگی امام علی(ع)، مثل چشمۀ جوشان و زلال جاری است. امام، چه در زمانی که عنان قدرت را در کف داشت و چه وقتی که زندگی معمولی خود را میگذراند، با حکمت و عميقنگری شناخته میشد و هویت فکری امام با حکمت درآمیخته بود.
امام دربارۀ گردش روزگار و تحول طبیعت میاندیشيد، زمانۀ خود را مطالعه میکرد، تاریخ میخواند و از تجارب گذشتگان الهام میگرفت و هرگز سرگذشت و تجارب پیشینیان و ملل دیگر را مردود نمیشمرد. امام علی(ع) در نامۀ ۳۱ نهج البلاغه به پسرش میگوید:
«پسرم، درست است که من بهاندازۀ پیشینیان عمر نکردهام؛ اما در اعمال آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و آثارشان را مرور کردم؛ بهگونهای که گویا یکى از آنان شدم؛ بلکه با مطالعۀ تاریخ آنان، گویا از اول تا پایان عمرشان با آنان بودم. پس قسمتهاى روشن و شیرین زندگى آنان را از دوران تیرگى شناختم و زندگانى سودمند آنان را با دوران زیانبارش شناسایى کردم. سپس از هر چیزى، مهم و ارزشمند آن را و از هر حادثهاى، زیبا و شیرینش را براى تو برگزیدم.»
به این ترتیب، سرگذشت پیشینیان از منظر امام علی(ع) سراسر درس و عبرت است؛ چه دوران شکوه و چه زمان افول.
در نتیجه، عدالت امام علی(ع)، شیوۀ حکمرانی و جایگاه رفیع ايشان بهلحاظ حکمت و توجه به مصلحت، بر بدخواهان و عناصر پلید گران آمد. امام سخت هدف کینه و نفرت تزویرگران، زیادهخواهان، جاهطلبان، مفسدان بیتالمال و افراطگرایان دینی قرار گرفت و توطئه از هر طرف آغاز شد. در نهایت، فرق مبارک حضرت بهسبب اهتمام به تحقق عدالت در جامعه، شکافته شد و کارنامۀ حکومت علوی همچون نماد عدالت، فصل زرینی را در تاریخ رقم زد.
شماره تماس: 4013 255 780 964+
اینستاگرام: https://www.instagram.com/fd_haditv6