Languages فارسی فارسى درى English اردو Azəri Bahasa Indonesia پښتو français ไทย Türkçe Hausa Kurdî Kiswahili Deutsche РУС Fulfulde Mandingue
Scroll down
اعتقادات

از فروغ پیامبر اسلام(ص) تا افول مسلمانان

2022/10/17

از فروغ پیامبر اسلام(ص) تا افول مسلمانان

از فروغ پیامبر اسلام(ص) تا افول مسلمانان
پیش از تولد حضرت محمد(ص)، شبه‌جزیرۀ عربستان جامعه‌ای بدوی، قبیله‌‌ای و به‌شدت طبقاتی بود. مناسبات اجتماعی بر مبنای پول و امکانات تعریف می‌شد. دانش و اندیشه در این سرزمین جایگاهی نداشت و تنها ادبیات و شعر از مقام بلند برخوردار بود و ستایش می‌شد. مناسبات حقوقی در سطح پایینی قرارداشت. سیستم کیفری و قضایی قاعده‌مند نبود. به‌سبب فقدان مکانسیم‌‌های کارآمد علمی در امور کیفری و قضایی، نزاع‌ها و وقایع کیفری بر اساس میانجیگری و کدخدامنشانه حل می‌شد و عدالت معیار حل‌وفصل قضایا نبود. گاهی، نزاع‌ها سال‌ها طول می‌کشید و گاهی، اعمال زور آخرین وسیله برای احقاق حق بود و قبایل برای گرفتن انتقام فرد یا افرادی از قبیلۀ خود، رأساً وارد میدان می‌شدند و در این صورت، این میزان قدرت قبیله و نفوذ آن بود که سرنوشت قضایا را تعیین می‌کرد. زنان با اینکه از آزادی‌های یک جامعۀ ابتدایی برخوردار بودند، حقوق مدون و مشخص نداشتند.
حضرت محمد(ص) جامعۀ ابتدایی آن روز شبه‌جزیرۀ عربستان را از بنیان متحول و به جامعه‌ای پیش‌گام تبدیل کرد و در زمینه‌های مختلف فکری، سیاسی، اجتماعی و حقوقی، گفتمانی تازه و بسیار مترقی را به وجود آورد. پیامبر اکرم از کرامت انسان سخن گفت و طبقه‌بندی جامعه را بر مبنای زبان، قوم، رنگ و امکانات مالی و نفوذ اجتماعی، باطل اعلام کرد. آزادی دین و عقیده را به‌مثابۀ یک اصل اساسی پذیرفت و هرگونه اجبار و اکره را در این زمینه بی‌مبنا دانست. عدالت را در اسلام اصل خدشه‌ناپذیری دانست که با هیچ چیزی مقایسه‌شدنی نیست. پیامبر(ص) سیستم حقوق کیفری اسلام را به وجود آورد که در آن به اصل برابری، تناسب و عدالت تأکید شد و انتقام‌گیری‌های کور کورانه را برای همیشه مردود اعلام کرد. بر همین مبنا، قتل یک انسان بی‌گناه را مساوی با قتل همۀ ابنای بشر دانست.
اما جامعۀ مسلمانان بعد از ۱۴۰۰ سال از ظهور پیامبر اسلام، جدای از جبنه‌های ظاهری، تقریباً در زمینه‌های مختلف پیش‌رفتی نداشته‌اند و در برخی از زمینه‌ها، به زمان جامعۀ شبه‌جزیرۀ عربستان پیش از تولد حضرت محمد(ص) بازگشته‌اند. در بسیاری از جوامع اسلامی، از کرامت انسانی، عدالت، برابری و از یک سیستم شفاف حقوقی خبری نیست؛ تنها چیزی که در آغلب جوامع مسلمانان به رسمیت شناخته نمی‌شود، آزادی دین، عقیده و بیان است. انحطاط فکری به‌گونه‌ای است که حتی برخی از فرقه‌های اسلامی، از سلاح تکفیر علیه دیگر مسلمانان استفاده می‌کنند و برای فهم دیگران، هیچ اعتباری قائل نیستند و قرائت دیگران را از اسلام، خارج از دایرۀ اسلام برمی‌شمارند. در اغلب جوامع مسلمان، بی‌عدالتی، عصبیت‌های قومی و قبیله‌ای بیداد می‌کند و نابرابری‌ها و تبعیض‌ها به اوج خود رسیده است. در برخی از کشورهای اسلامی، ستمگری و برادر کشی به‌گونه‌ای است که در دیگر نقاط دنیا نظیر ندارد.
با این وضعیت دردناک و اسف‌بار، جوامع مسلمانان به‌صورت عمیق باید بیندیشند که به‌رغم ادعاهای گزاف در پیروی از پیامبر، مسلمانان از نقش‌آفرینی و پیش‌رفت بازمانده‌اند، جوامع مسلمانان با عدالت فاصلۀ بسیار دارند و عملکرد مسلمانان‌‌ با آموزه‌های نورانی و عدالت‌ورزانۀ اسلام، روش‌ها و رهاوردهای راهگشا و اخلاق‌مدارانۀ پیامبر اسلام چندان سنخیتی ندارد. در فقدان معنویت، اخلاق و عدالت، سخن‌گفتن از اسلام و پیروی از پیامبر اسلام بسیار سخت است. معیار التزام به آموزه‌های حیات‌بخش اسلام و پیروی از روش و منش والای پیامبر اسلام، پایبندی به عدالت، التزام به‌ اخلاق و اهتمام به حقوق مردم است و صرفاً شعار کارساز نیست.